·˙˙·• ღ° ஜ»عشق+تو»ஜ°ღ•·˙˙·

☆مرا دوست بدار، اندک ولی طولانیღ

ஜஜ دلم برات تنگ شده جونم!ஜஜ


می میرم برات

می میرم برات

نمی دونستی که من می میرم

بی تو بدون چشات

نمی دونستی که

دلم بسته به ساز صدات

می میرم برات

********

به تو نگم به کی بگم

این روزا دارم می میرم....

دعا کنون گریه کنون

سرمو بالا میگیرم

همش تو فکرم که یه روز

تو رو دوباره ببینم

********

تو فکرتم، تو فکرتم

دارم دیوونه میشم

تو فکرتم

دل داره پرپر میزنه

تو این شبای بی کسی

فقط تنهایی با منه

توفکرتم،همش دارم

ثانیه هارو می شمرم

فقط به یاد عشق تو

چشمامورو هم میذارم

عقربه ساعت عشق

نبظش تو دستای توئه

لحظه به لحظه قلب من

غرق تمنای توئه

*******

دلم برات تنگ شده جونم

میخوام ببینمت نمیتونم

بین ما دیوارای سنگی

فاصله یک عمره میدونم

بغض ترانمو شکستم

میخوام بگم عاشقت هستم

توهستی تمام هستی ومستی وراستی من

توهستی سنگ صبورم ونگاه دورم ولبهای بسته من

دلم برات تنگ شده جونم

[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:1 ] [ rasool ] [ ]

کلا" میخوامت دیگه

چشمانت را برای زندگی می خواهم

اسمت را برای دلخوشی می خوانم

دلت را برای عاشقی می خواهم

صدایت را برای شادابی می شنوم

دستت را برای نوازش می خواهم

و پایت را برای همراهی می خواهم

عطرت را برای مستی می بویم

خیالت را برای پرواز می خواهم

و خودت را نیز برای پرستش

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:1 ] [ sohila ] [ ]

◕‿◕ دلم برات تنگ شده ◕‿◕

قلبم کوچک تر از آنی است که ظرفیت خوبی های تو را داشته باشد .اما در سکوت پر از فریاد خودم می گریم و می گویم با همین قلب کوچک ،به وسعت تمام خوبی ها و سادگی هایت دوستت دارم.

در خلوت تنهایی مرگبار خود فریاد زدم.دستم را زیر پلک هایم بردم.

با انگشتان لرزان خودم جوهری از ناب ترین قطرهای اشک دیده ام را بر روی صفحه سفید و دست نخورده قلبم کشیدم و آرام گفتم :دوستت دارم و در حسرت دیدارت یک آسمان اشک در سینه دارم .

عاشقانه دوستت دارم.

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 13:59 ] [ sohila ] [ ]

جلسه محاکمه عشق

جلسه محاکمه عشق بود

و عقل قاضی ، و عشق محکوم ....


به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها که همیشه در آرزوی رفتن به سویش بودید حالا چرا اینچنین با او مخالفید ؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحیرم با وجودی که عشق بیشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟ قلب نالید و گفت: من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند و

فقط با عشق میتوانم یک قلبی واقعی باشم

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 8:12 ] [ sohila ] [ ]

** امشب... **

امشب صدای تیشه ازبیستون نیامد

شایدبه خواب شیرین فرهادرفته باشد

امشب کمین نشستندآن کوه ودشت وصحرا

شایدکنارمجنون لیلی گذشته باشد...

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 8:9 ] [ sohila ] [ ]

♣ ...خیال کردم... ♣

خیال میکردم عشق عروسکی است
که میتوان با ان بازی کرد
ولی افسوس اکنون که معنی عشق را
درک کردم
فهمیدم که خود عروسکی هستم بازیچه دست سرنوشت...

 

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 8:5 ] [ sohila ] [ ]

✿ زندگــــــــــــــی میگذرد ✿

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت ، 

 تنها یــــک کلمه است

 "میگذرد"

 ولی دق می دهد تـــــا بگــــــــــــذرد...

 

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 7:54 ] [ sohila ] [ ]

***وحشت از عشق...***

وحشت ازعشق که نه ! ترس ما فاصله هاست ، کوله باریست پرازهیچ که برشانه ماست ! گله ازدست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ماست!

[ پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, ] [ 10:44 ] [ sohila ] [ ]

●•°˚˙ بیا... ˙ ˚°•●

به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند

دلم تنگ است.

بیا ای روشن .... ای روشنتر از لبخند

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها

دلم تنگ است.

بیا بنگر چه غمگین و غریبانه

در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال

دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها

و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.


شب افتاده است و من تنها و تاریکم ....

و در ایوان من دیریست

در خوابند

پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من !

بیا ای یاد مهتابی !

[ پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, ] [ 9:54 ] [ sohila ] [ ]

...به سلامتی...

به سلامتی هر كس كه دلش از یكی خونه! به سلامتی هر كس كه دلش از یكی دوره! به

سلامتی اون كسی كه دردامو میدونه! به سلامتی اون كسی كه میدونه ولی همیشه ساكت می

مونه! به سلامتی هر كس كه درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه! به

سلامتی هر كس كه عاشقه و شاید هنوز نمیدونه....


[ پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, ] [ 9:39 ] [ sohila ] [ ]

**آغوش**

نفس می کشم نبودنت را


نیستی


هوای بوی تنت را کرده ام


می دانی


پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است


تو نیستی


آسمان بی معنیست


حتی آسمان پر ستاره


و باران


مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد


تو نیستی


و من چتر می خواهم


هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده


خودم را به هزار راه میزنم


به هزار کوچه


به هزار در


نکند یاد آغوشت بیفتم

 

[ پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, ] [ 9:21 ] [ sohila ] [ ]