·˙˙·• ღ° ஜ»عشق+تو»ஜ°ღ•·˙˙·

☆مرا دوست بدار، اندک ولی طولانیღ

☆ آخرین شب ... ☆

امشب شب بی کسیه ، یکی به دادم برسه 

تنهاترین زن زمین ، امشب به آخر میرسه

امشب شب تنهاییه ، سرمو رو زانو میذارم

آخه تو اینجا نیستی و ، غزل غزل گریه دارم

غزل غزل گریه دارم ، حرفی نزن چیزی نگو

فقط بذار گریه کنم ، میخوام با بارون چشام

فاصله ها رو پر کنم ، ترک ترک دلم شکست

کسی به دادم نرسید ، گریه های تنهاییمو

به جز خودم کسی ندید ، بودن تو ۱ لحظه بود

رفتن تو همیشگی ، حرف نزن چیزی نگو

فقط بذار گریه کنم ، میخوام با بارون چشام

فاصله ها رو پر کنم ...........

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 15:22 ] [ sohila ] [ ]

از عشق تو مرده ام!

اگر میبینی حال خودم نیستم و در خود شکسته ام
بدان که عاشقم.
اگر میبینی ساکتم ، آرامم و بی خیال
بدان که عاشقم.
اگر میبینی در گوشه ای نشسته ام چشم به آسمان دوخته ام و ستاره ها را می شمارم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی در کناره پنجره ای نشسته ام و به صدای آواز مرغ عشق گوش میکنم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی همیشه حال و هوایم ابری و چشمانم بارانی است
بدان که عاشقم.
اگر میبینی هنگام دعا کردن دستهایم را به سوی آسمان برده ام و با چشمان خیس حرفهایی را زیر لب زمزمه میکنم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی همیشه سر به زیرم ، همیشه در فکر فرو رفته ام
بدان که عاشقم.
اگر میبینی گل های باغچه را یکی یکی می چینم ودسته میکنم وبا لبی خندان ترانه زندگی را میخوانم
بدان که عاشقم.
اگر روزی دیدی دیگر در این دنیا نیستم
بدان که…
بدان که از عشق تو مرده ام!

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 14:54 ] [ sohila ] [ ]

♥ احساسی ک دارم♥

تنها کسی هستی که من بدجور بهت وابسته شدم...

تنها کسی هستی که من از نبودت خسته شدم...

مثل تو هیچ کسی رو من هیچ جای دنیا ندیدم...

تو اون کسی هستی که دنبالش بودم...

تو خواب و بیداری من تو فکرش بودم....

تو اون کسی هستی که همه دنیامی...

آرومه آرومم وقتی که باهامی...

وقتی تورو دارم هیچی کم ندارم...

تمومی نداره احساسی که دارم...

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 14:31 ] [ sohila ] [ ]

نگاهم میشوی آیا...؟

خرابت می شوم امشب نگاهم می شوی آیا . . .

زمین خوردم به پايت تکیه گاهم می شوی آیا . . .



سرم بر سنگ این دوران نشاید خورد بی مشکل

تویی مشکل و تنها اشتباهم می شوی آیا . . .



نه امضایی -نه مُهری- بی سوادم کوچه بازاری

برایم دین و ایمانی گواهم می شوی آیا . . .



به دنبالت کشاندی دل بریدم از جهانی دل

شدم آواره ای بی کس پناهم می شوی آیا . . .



نشستم در بَرت امشب به حکمت سر نهادم من

ندارم برگه ای پنهان تو شاهم می شوی آیا . . .



سیاهی رفت چشمانم جهان را تار می بینم

در این شبهای وحشتناک- ماهم می شوی آیا . . .



نه مهتابی نه رویایی گمانم خواب می بینم

در این کابوس شب - فانوس راهم می شوی آیا . . .



دلم سنگین و پر غم شد لبم خشکید از تکرار

تویی احساس باران- اشک و آهم می شوی آیا . . .



به پاس دوستم داری کنارت بوده ایم یک عمر

به پای دوستت دارم گواهم می شوی آیا

[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 8:4 ] [ sohila ] [ ]

بی تو میمیرم...

این شعرو می نویسم که هست قصه ی من

 

که الان خیلی تنهاست دل خسته ی من

 

همش تو خیال می گیره دستاتو دستای من

 

کاش می دونستم در چه حالیه دلیل غصه ی من

 

باز بدون اینکه بدونم دارم از تو می خونم

 

اخه عشقت نفوذ کرده به مغز استخونم

 

عزیزم فکر می کنی بدون تو من بتونم؟

 

اخه کارت رسیده به رگ و استخونم

 

نامهربون دیگه با تو کاری ندارم

 

خاطره هاتو سوزوندم یادگاری ندارم

 

میدونم برنمی گردی امیدی بهت ندارم

 

اما ناخواسته باید بگم:

  

دوستت دارم

 

با خود عهد بسته بودم که اینبار تو را دیدم بگویم ازت دلگیرم ولی با تو را دیدم و گفتم

 

"بی تو میمیرم"

[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 8:0 ] [ sohila ] [ ]

ولنتاین مبارك رســـــــولـــــــــم

 

 

[ پنج شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:50 ] [ sohila ] [ ]

ولنتاین مبارک عزیزم

در آتش نگاه تو تبخير مي شوم

بارانيم ز شوق تو، تكثير مي شوم

 

حرفي، گلايه اي، غزلي، لب فرو مبند

در دامن كلام تو تعبير مي شوم

 

گفتي اجاق حوصله ام سرد مي شود

وقتي من به پاي تو زنجير مي شوم

 

آخر تمام بودن من با تو بودن است

بي تو از وجود خودم سير مي شوم

 

از ابرهاي خسته، باران اميد نيست

در بارش نگاه تو تطهير مي شوم

 

شايد هنوز قافله اي در پي من است

تا در كجاي عشق زمين گير مي شوم

 

گفتم غزل به شام تو گويم عجيب نيست

گر با خطوط شعر خودم پير مي شوم

 

[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:48 ] [ rasool ] [ ]

نمی دونی الان دارم چی میکشم

وقتی نیست توی خونه ، صدای تو
 با خودم حرف میزنم به جای تو
هی قدم میزنم و اشک میریزم
نمی دونی پر غصه ام عزیزم
میشینم ، سر روی زانوم میزارم
 به خدا دیگه دارم کم میارم
واسه من نزاشتی هیچ نشونه ای
تازه فهمیدم چه قدر دیوونه ای
فک می کردم میشه اون ازت جدا
منو از رو بردی برگرد وبیا
نمی دونی الان دارم چی میکشم

http://s1.picofile.com/file/7276062896/1332753757.jpg
فک نمی کردم که دل تنگت بشم
فک می کردم میشه اون ازت جدا
 منو از رو بردی برگرد و بیا
نمی دونی الان دارم چی میکشم
فک نمی کردم که دل تنگت بشم
غم غربت داره این اتاق من
 نزار گریه بیاد سراغ من
تا نمردم تنها توی خونمون
 عزیزم خودت رو زود تر برسون
فک می کردم میشه بود ازت جدا
منو از رو بردی برگرد وبیا

[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:8 ] [ rasool ] [ ]

من همونم






 

تو همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردم

 

 

 

من همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونم

 

 

 

تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونم

 

 

 

من همون خسته ترینم که دیگه طاقت دوریتو ندارم

 

 

 

تو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم

 

 

 

من همون دریای دردم که میخوام دورت بگردم

 

 

 

تو همونی که اگه بخندی منم با خنده هات میخندم

 

 

 

من همون عاشق ترینم که اگه بخوای واست میمیرم

 

 

 

تو همون فرشته نجاتی که یه روز میای و نمیذاری من بمیرم

 

 

 

من همون بدون ماهم که حتی ستاره هم ندارم

 

 

 

تو همون ماه و ستارم که با تو دیگه هیچی کم ندارم

[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:5 ] [ rasool ] [ ]

مجنون دلشکسته...


تنهاترین بودم ، لحظه های سرد زندگی ام را با تنهایی میگذراندم.
تنها غم تنهایی در دل داشتم ، دیگر هیچ غمی جز این نداشتم.
گهگاهی که دلتنگ میشدم با خدای خویش راز و نیاز میکردم.
و لحظه ای که دلم میگرفت چند قطره اشک میریختم و دلم خالی میشد.
قلبم با خدا بود ،چشمانم بهانه ای نمیگرفت و لحظه های زندگی را تنها با غم تنهایی میگذراندم.
روزی آمد که دلم اسیر شد ، اسیر دلی دیگر.
لحظه های زندگی دگرگون شد ، همه زندگی ام یاد و ذکر نام او شد.
تنها غم از دست دادن او در دلم بود ، لحظه به لحظه دلتنگش میشدم ، دلم میگرفت و اینبار به جای اشک ریختن ، زار و زار گریه میکردم.
خدا را از یاد برده بودم ، همه زندگی ام عشق بود و ذکر نام عشق.
چشمانم لحظه به لحظه بهانه دیدار با او را میگرفت.
دلم میخواست دوباره با تنهایی باشم ، غم عشق مرا میسوزاند.
اما دیگر راهی نداشتم.
عاشق ماندم ، و عاشقانه نیز در آتش عشق سوختم .
عشق مرد ، تنهایی رفت و تنها چند خاطره تلخ به جا ماند.
دیگر نه عاشق بودم ، نه تنها.
اینبار یک مجنون دل شکسته بودم.
کسی که لحظه های زندگیش سرد و بی حوصله شد ، و سهمش از این لحظه ها ناامیدی و گریه شد


[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:43 ] [ sohila ] [ ]

سلام اي بهترينم

سلام اي محبوب دنيام

سلام اي بهـترين تو رويام

نميدونم چي بگم بعد سلامم

حالتو مي خواي بپرسم من كه كَلافم

دوبـاره دلم واست مثل روزاي زرد گرفت

شروع كــردم به نوشتن يه مُشت چِرت و پِرت

گاهي ام فــاز لــيــلي و مـــجنــون مــي گـــيرم

مي نويسم توي شعرام آخــرش بـــي تو مــيميـــرم

توي تنهايي هام بس ز نـــــــفس هـــاي تــو نــوشتم

نميدونم بي تو و خاطره هات چي ميشد ســــرنــوشـــتم

حـالا بگذريم از اين همه شـــــــــكايت و گـــــــــــــلـه

بـــــگــــو از خـــــودت كـــه حــالــت صـــفــاي اين دله؟

نميدونم خوبــي يـــا شــــايــد تــنــه تــو دردي گــرفــتــه؟؟

مـــــــثل هـــميشــه كـه مـي گــفـتـي عجب حالتي گرفته!!

ايشــاا... حالـت مِث خـــورشــــــــيد، خــوب و خــوشه

نمـــيگم مـاه كــه مـيـگن تـكرار حرف هاي پر فروشه

امشبـم دوبــاره يــادگاريـــتــو آغــوش گــرفــتم

تو كه چيزي بم ندادي غمـــا رو بـــغل گـــرفتــم

اگـــه خوابــت مي گيره مي خواي بخـونم دوباره

لالايي هاي بي معني مثل خورشيد واسه ستاره

تو برو خدا جون هميشه پشت و پناهت

اون كه واست ميمونه آزي بي زبانت

[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:22 ] [ sohila ] [ ]

دلتنگم...


به امید تو دل به آسمان بسته ام ، به یاد تو به آسمان نگاه میکنم ، میبینم ستاره ها را، میشمارم تک تک آنها را…
به عشق تو شبها را تا سحر بیدار می مانم ، مینویسم درد دلم را ، تا فردا برایت بخوانم .
به هوای تو به آسمان تاریک خیره میشوم تا شاید چهره ماه تو را ببینم.
واقعیت این است که دلم برایت تنگ شده ، حقیقت این است که دلم به انتظار دیدن تو نشسته.
دلتنگم عزیزم ، دلتنگ چشمهایت ، گرفتن دستهای مهربانت .
به لحظه ای می اندیشم که بتوانم پرواز کنم و به سوی تو بیایم ، انگار که رویایی بیش نیست.
تازه فهمیده ام که چقدر تو برایم عزیز و مقدسی ای سرچشمه خوبیها و پاکیها.
به هوای تو در این شب دلتنگی سر به هوا شده ام ، چشمهای بهانه گیر ، دستهای خالی ، شانه های پر از نیاز ، نه یک لحظه ، نه یک روز حرف از یک عمر دلتنگیست.
انگار عمریست که دلتنگم ، ساده تر میگویم دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی .
ترانه عشق در گوشم مرا به یاد لحظه های قشنگ در کنار تو بودن می اندازد، گاه می اندیشم به لحظه های دیدار ، گاه میترسم از لحظه های دور از تو بودن .
حرفهای قشنگت را ، درد دلهای شیرینت را که در قلبم مانده برای خودم زمزمه میکنم،تکرار میکنم تا احساس کنم تو برایم میخوانی قصه عشق را.
دلتنگم ، به امید تو دل به آرزوها بسته ام ، به یاد تو ترانه عشق را زمزمه میکنم ، میخوانم و میدانم که دلت همیشه با من است.
میخواهم امشب در کوچه پس کوچه ها سرگردان قدم بزنم ، تا طلوع به من سلامی دوباره گوید و باز بنشینم در انتظار دیدن تو ، و باز ببینم تو را و بگویم که دوستت دارم.
یک غروب دیگر و یک شب پر از دلتنگی ، کار ما عاشقان همین است ، دلتنگی و انتظار ، اما در مرام ما بی وفایی نیست عزیزم.
به امید تو ای همنفس با تو نفس میکشم و با هر نفس عاشقانه میگویم که

دوستت دارم رســــــولـــم

 

[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 8:36 ] [ sohila ] [ ]

همسر

تو شاه منی ....ماه منی.......

شمس شبانگاه منی



در شب تنهایی من

تویی که همسر و همراه منی




تو جانی و جانان منی

همدم و همسان منی




بر خوان من بنشسته ای 

گویی مرا دل بسته ای




بر خوان خود میخوانمت

با جان خود می ستانمت




کمتر بزن ای مهربان

بر جان من زخم زبان




ای مهربان با خم ابرو کمان

مزن بر جان من تیر زمان




گر بگردی یار من

یا به آلام غمخوار من




عشق تو را در سر نهم

نام تو را همسر نهم

 

[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 7:48 ] [ sohila ] [ ]

خدایا یاریم کن اگر چیزی شکستم دل نباشد



وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیاروبدی فقط یه بارنگاش کنی

به خاطرش دادبزنی به خاطرش دروغ بگی
روهمه چی خط بکشی حتی رو برگ زندگی

وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بدبشه
فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه

قید تموم دنیارو به خاطراون می زنی
خیلی چیزلرو می شکنی تا دل اونو نشکنی

حاضری که بگذری ازدوستای امروز وقدیم
اما صداشو بشنوی شب ازمیون دوتا سیم

حاضری قلب تو باشه پیش چشمای اون گرو
فقط خدانکرده اون یه وقت بهت نگه برو

حاظری هرچی دوس نداشت به خاطرش رها کنی
حسابتو حسابی از مردم شهر جداکنی

حاضری حرف قانونو ساده بذاری زیر پات
به حرف اون گوش کنی وبه حرف قلب باوفات

وقتی بشینه به دلت ازهمه دنیا می گذری
تولد دوبارته اسمشو وقتی می بری

حاضری جونتو بدی یه خارتوی دساش نره
حتی یه ذره گردوخاک تو معبد چشاش نره

حاضری مسخرت کنن تمام آدمای شهر
امانبینی اون باهات کرده واسه یه لحظه قهر

حاضری هرجا که بری به خاطرش گریهکنی
بگی که محتاجشی وبه شونه هاش تکیه کنی

حاضری که به خاطر خواستن اون دیوونه شی
رودست مجنون بزنی باغصه ها همخونه شی

حاضری مردم همشون تورو بادس نشون بدن
دیوونه های دوره گرد واسه تو دس تکون بدن

حاضری اعتبارتو به خاطرش خراب کنن
کارتو به کسی بدن جات اونو انتخاب کنن

حاضری که بگذری ازشهرت واسم وآبروت
مهم نباشه که کسی نخواد بشینه روبه روت

وقتی نباشه که کسی نخوادبشینه روبهروت

وقتی کسی تو قلبته یه چیزی قیمتی داره
دیگه به چشمت نمیاد اگر که ثروتی دای

حاضری هرچی بشنوی حتی اگه سرزنشه
به خاطر اون کسی که خیلی برات با ارزشه

حاضری که به خاطرش پاشی بری میدون جنگ
عاشق باشی اما بازم بگیری دستت یه تفنگ

حاضری هرکی جزاونوساده
فراموش بکنی


پشت سرت هرچی می گن چیزی نگی گوش بکنی

حاضری هرچی که داری بیان وازتو بگیرن
پرنده های شهرتون دونه به دونه بمیرن

حاضری که بگذری از مقررات ودین ودرس
وقتی کسی رودوس داری معنی نمی ده دیگه ترس

وقتی کسی رو دوست داری صاحب کلی ثروتی
نذار که ازدستت بره این گنج خیلی قیمتی

[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 7:33 ] [ sohila ] [ ]

حرف دل

لبـــــــــانم را دُوخته ام

مبــادا بگویم "دوســـــــتت دارم "

که هر بار گفتـــــم ،

تَنــــــــــــهایی ام بزرگتر شد ....

@@@@@@@@@@

روزگارا,
که چنین سخت به من می نگری,
باخبر باش که پِژمردن من آسان نیست,
گرچه دلگیرم از دیروزم,
گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند,
لیک باور دارم

دل خوشی ها کم نیست!

زندگی باید کرد....!

@@@@@@@@@@@@@

دوست دارم وقتی که چشماتومیبندی بامن به دردای این دنیا میخندی آروم میشم بگی ازغمات دل کندی بیاا به هم بگیم دوست دارم..

@@@@@@@@@@

هر جا دلت شکست خودت شکسته ها رو جمع کن !

تا هر ناکسی منت دست زخمیشو به رخت نکشه !!!

@@@@@@@@@@

بی تو اینجا تو این زمین با نفسم در حبسم
بی تو اینجا این هوا بها نه است در قفسم

بیا با من...که به بودنت محتاجم...
بیا بامن...که به داشتنت دلبستم.

@@@@@@@@@

دلم یه نفرو میخواد.... که ازم بپرسه چطوری؟ ...
منم بگم : خوبم
بعد یههویی محکم بغلم کنه و بگه : دروغ بسه
چت شده؟؟!!! :

@@@@@@@@

عادت می کنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش .... به بودن کسی و سپس به نبودنش .... تنها عادت می کنم ؛ امـــا .... فراموش نه ... !!!

@@@@@@@@@

[ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:20 ] [ rasool ] [ ]

عــــــــــــــــــــشــــــــــــق


عشق لذتی اغلب مثبت است که موضوع آن زیبایی است

همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است

که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند...

[ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:13 ] [ rasool ] [ ]

می بــــــــوســمت

[ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:12 ] [ rasool ] [ ]

دوست دارم سهیلا

کاش می توا نستم

با دستانی که محکوم به نوشتنند

تنهاییم ،دلتنگیم

و سکوت سرد فاصله ها را

برایت نقاشی کنم

کاش می دانستی عشق چه رنگی دارد

تا می توانستم از دلتنگی هایم

با همان رنگ برایت بوم بسازم

کاش می توانستی شب هنگام

با بالهای شیشه ای خیالت

تا رویاهای شکستنی خیالم پرواز کنی

دستانم را بگیری

و تا ته زمان با من سخن گویی

کاش می دانستی هر شب

در تکرار لحظه ها

خسته از سکوتی بی انتها

با ماه ، با ستاره از تو می گویم

کاش می دانستی در نبودن هایت

 به جای تو،

برای شب بو ها

قاصدکها

و یاس های دلتنگ حیاط

شعر می خوانم

در انتظارت می مانم

تا یخ های زمان ذوب شود

تا پرستوها به پرواز در آیند

پس فعلاً محکومم

و محکوم یعنی دلباخته دچار

و دچار یعنی عاشق

[ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:7 ] [ rasool ] [ ]

&*...دوستت دارم...*&

چشمانش…
چشمانش پر از اشک بود به من نگاه کردو گفت مرا دوست داری؟
به چشمانش خیره شدم، قطره های اشک را از چشمانش زدودم و خداحافظی کردم،
روزی دیگر که او را دیدم، آنقدر خوشحال شد که خود را در آغوش من انداخت و سرش را روی
سینه ام گذاشت و گفت اگر مرا دوست داری امروز بگو….!
ماه ها گذشت و در بستر بیماری افتاده بود، به دیدارش رفتم و کنارش نشستم و او را
نگاه کردم و گفت بگو دوستم داری…!
می ترسم دیگر هیچگاه این کلمه را از دهانت نشنوم، ولی هیچ حرفی نزدم به غیر از
خداحافظی…!!
وقتی بار دیگر به سراغش رفتم روی صورتش پارچه سفیدی بود، وحشت زده و حیران
پارچه را کنار زدم، تازه فهمیدم چقدر دوستش داشتم…
امروز روز مرگ من است، مرگ احساسم، مرگ عاطفه هایم
امروز او می رود ومرا با یک دنیا غم بر جا می گذارد
او می رودبی آنکه بداند به حد پرستش
دوستش دارم…

[ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:4 ] [ sohila ] [ ]